• وبلاگ : مادر من
  • يادداشت : پيرمردي عاشق
  • نظرات : 2 خصوصي ، 99 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    راستي رنگ نارنجي كه اين بقل بيد

    يعني كامنت كودكانه بيد

    رنگ بنفش هم يهني قابل توجه

    (البته ميدونم كه خودتون ميدونين )

    راستي الان خوب نگاه كردم ديدم بلاگت هم پارسي بلاگ بيد

    پس ببخش تهمت زدم(البته تهمت كه نبود!!!)

    فعلا باي

    اينم به خاطر اينكه يه تبريكي گفته باشم

    دوبس دوبس

    موس خود را به سمت پايين هدايت كنين

    همين جا صبر كنيد

    (سر كاري بود)

    (((نيش دندوني)))

    من موندم توش

    بلاگت پرشين بيد

    بخش كامنتات پارسي

    جل الخالق

    راستي اگه فضولي نباشه

    شما چي كاره ي پريسا خانوم بيدين

    سلام عزيزم وبلاگ جالبي داري

    اميدوارم هميشه موفق باشي

    نميدونستم حرفش رو باور بکنم يا نه

    هر شب تو آسمون چشمک ميزد

    صدام ميکرد

    وقتي دلش مي گرفت تو آسمون جلو پنجره ام ميومد بغض ميکرد

    دلش مي خواست حرف بزنه ولي ساکت تر از هميشه فقط نگام ميکرد

    يه بار خواستم دستم رو دراز کنم بگيرمش بيارمش پايين تا هيچ وقت دلش نگيره

    ولي يادم رفته بود قشنگيش به تو اوج بودنشه به همون دور بودنشه

    وقتي نزديکش شدم سوختم آتيش گرفتم.. خيلي داغ بود

    فکر کنم خودشم از سوزوندن من غصه اش گرفت

    وگرنه خاموش نميشد

    سلام به تمام ناگفته هايي كه هيمشه در كنج دلم باقي ماندو هيچ وقت به هيچ كس نگفتم ... سلام رفيق دلتنگي ام .. خوبي .. خوش مي گذره ... الان كه دارم برات مي نويسم ساعت 4:56 بعد از ظهر و روز 27 بهمن .. قبلا اين روز خيلي برام عزيز بود ولي الان ... نمي دونم تولدمه همه خوشحالن ... ولي خودم ... بازم نمي دونم .. صادق جان برام دعا كن .... متنتم خيلي قشنگ بود .. اون پيرومرد زيادي عاشق بود .. كاش ما هم بريم ازش درس بگيريم ..در پناه خدا

    تو نيستي که ببيني،چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاري است ! چگونه عکس تو در برق شيشه ها پيداست ! چگونه جاي تو در جان زندگي سبز است . تو نيستي که ببيني ، چگونه پيچيده است ، طنين شعر نگاه تو در ترانه من . تو نيستي که ببيني ، چگونه مي گردد ، نسيم روح تو در باغ بل جوانه من . به خواب مي ماند ، تنها به خواب مي ماند ! چراغ آينه ديوار بي تو غمگين است . تو نيستي که ببيني ، چگونه با ديداري به مهرباني يک دوست از تو مي گويم ، تو نيستي که ببيني ، چگونه از ديواري جواب مي شنوم ... تو نيستي که ببيني ، دل رميده من ، بجز ياد تو همه چيز را رها کرده است .

    سلام به داداش صادق و ابجي پريسا خيلي خوبه كه اين وبلاگ را با هم مينويسيد خيلي وبلاگ جالبي ميشه از اين كه خبرم هم كرديد خيلي ممنونم باز هم اپ كرديد حتما خبرم كنيد ميام به اميد ديدار خدانگهدار

    سلام عزيزم

    صادق مهربونم من لينك اين وبلاگت رو تو جفت وبلاگام زدم لطفا لينك جفت وبلاگامو تو اين وبلاگت بزن.دوستت دارم عزيزم.

    pz2mlg.persianblog.com

    pz2mlg.blogfa.com

    صادق جان اميدوارم كه هميشه موفق باشي.مطلبت رو هم تو كلاس خوندم.خيلي دوستت دارم.باي عزيزم

    سلا عزيز خونه جديد مبارك خيلي زيبا نئشته بودي اما خيلي غمگين دلم گرفته بود بدتر شدمي گذره اين روزا هم خلاصه ..شاد باشي عزيز

    وبلاگ قشنگي داشتي

    به وبلاگ منم يه سر بزن خوشحال ميشم

    به بچه ها هم وبلاگ منو معرفي كن خوشحال مي شم

    سلام صادق جان و پريسا خانوم وبلاگ جديدتون مبارك متن زيبايي بود روح مامانت شاد داداشي
    سلام داداشي.....مي بينم بازم....هيچي بيخي...دادا متنتو خوندم خيلي خوب بود..به دل نشست تو صحنه صحنه ش انگار حضور داشتم...و تو اون خونه و با اون ادما زندگي كردم..بيان خيلي خوبي داري...بهت تبريك ميگم...و از خداا ميخوام به بابت صبر بده خيلي سخته....
    اشكم در اومد....خيلي غمناك بود....يه جورايي حستو تجربه كردم...!

    با سلام و درود فراوان بر شما ضمن عرض تسليت بمناسبت ايام ماهاي محرم و صفر بر شما و خانواده گراميتان با ستحضار

    ميرساند کلبه درويشي حقير با مطلبي آموزنده ..صبر و صحرا و صيانت ....بروز شده و خوشحال خواهم

    شد سر بزنيد پس منتظر حضور گرمتان مثل هميشه هستم .....ياس و ياسمن مي گويند حسين ..گل بلبل و پروانه مي گويند حسين ...ماه با ناله مي گويد حسين ...آيه آيه حضرت الله مي گويد حسين .....در پناه حق ....

     <      1   2   3   4   5    >>    >