سلام رفيق ....تسليت عرض ميكنم....ميدونم كه خيلي سخته...
آخه زنموي خودم ....مادر بهترين دوستم ....تو اتاق عمل براي بي ارزشترين درد .....رفت و ديگه بر نگشت ...نميدوني چه حالي داشتم با ديدن ساه پوشا.....نميدوني چه حالي داشتم با ديدن دختر عموم...پسر عموم و عموم .....شايد 3 ماه ميگذره و همه فراموشش كردن رفتنشو ....جاي خاليشو....دوروزمونس ديگه...
بازم ميگم ناراحت نباش همه رفتني هستيم
چرا براي زندگيت ناراحتي
چرا در زندگيت غم زندگي كردن را مي خوري
مگر نميداني فردا ميروي
مگر نميداني فردا مرگي هم هست
پس چرا ناراحتي....؟؟