سلام!
واقعاً داستانهاي تاثير گذاري داريد!
ايشلا خدا صبر بده! و سايه هيچ مادري رو اينطوري از آدم نگيره!
به هر دوتاتون تبريك ميگم كه صاحب چنين وبلاگ تكان دهنده اي هستيد!
(پريسا و صادق)
سلام به دوست گل خودم...
منم سال نو رو به تو دوست گلم و خواهرت تبريك ميگم...ايشالا كه سال خوبي داشته باشين...
فعلا باي باي
مرسي كه سر زدي...........
دوستاي عزيزم وبلاگ شما بزرگترين درس رو تو زندگي به من داد....
آري هر روز ميلم وبلاگ شما رو ميبينم و مطلبتونو مي خونم....من دلم از اين روزگار خيلي پره....خيلي....
بار اولي كه وبلاگتونو ديدم......و مطلبو كه خوندم كلي اشك ريختم....واسه بدبختي خودم....كه مني كه سايه ي مادر رو سرمه ولي قدرشو نمي دونم.....برا خودم متاسفم
چه سختي هايي كه اون واسم نكشيد.....موقعي كه تو خونه مريض بودم واسه چند ماه و اون شب و روزشو رو سرم بود و من .......
امان از اين روزگار....
مرگ سخت نيست....
جدا شدن ... رفتن .....تنها گذاشتن سخته....اونم واسه ما....
آره اون رفت ....منو تنها گذاشت...آره اون رفت ....منو تنها گذاشت...
جاي خاليشو حس مي كنم
روي ديوار تو قاب عكس حضورشو احساس مي كنم....
اينو بدون عزيزم هميشه من به يادتم...
آه ...آه ... آه ...
به اميد ديدار
مرگ پايان كبوتر نيست.....
سلام... ذهنم خالي از كلمات شده .. واژه ها ياري نمي كنن ... نه سهراب به كمكم مياد نه فروغ... نمي دونم اين بهاري كه داره مياد چندمين بهاره براي شما كه خالي از وجود مادر ... نمي دونم من و امسال من كي ميخوايم قدر حضور مادر رو بدونيم ... نمي دونم دنيا چرا دنيا اين قدر پوچ و بي خود ..... نمي دونم چرا آدما نمي خوان بفهمم كه آخه بابا شايد تا 1 ساعت شايدم 1 دقيقه ي ديگه نباشن تا بلكه رهاكنن اين همه نامهربوني و .... نمي دونم نمي دونم نمي دونم .............. فقط مي دونم من و امسال من فقط و فقط مي دونيم شما غم بزرگي داريد هرگز نه مي فهميمش و نه خواهيم فهميد از چه رنگ و جنسي مگه ،مگه اينكه ..... ............ دارم خفه مي شم .. آخه ني ني ها طاقتشون خيلي كمه ... چرا اينجا مشكيه؟؟؟ چرا مادر قرمزه ؟؟؟؟ چرا صورتي نه يا آبي ؟؟؟؟؟ مي دونم كه هميشه براي غم مشكي بوده كه حرف اول و زده اما آخه روح بزرگ و خدايي مادرا آبي آسمونيه قلبشون سفيده مهر و محبتشون رنگين كمونيه دعاهاشون سبزه ..... ني ني و ببخشيد كه فوضولي مي كنه فقط نظرشو مي ده همين .. جسارتشو ببخشيد.... وبلاگ خوشگلي كاش زودتر سر مي زدم به اينجا ... ني ني دلش مي خواد يكم روي رنگش فكر كنين البته مي دونم و مطمعنم شما دوتا (صادق و پريسا) بهتر مي دونين چي و چه رنگي مي خواين ... اصلاً شايد رنگ اين غم وحشتناك مشكي يا قرمزه ... شايد من دارم اشتباه مي كنم .. شايد شما با انتخاب اين رنگا ميخواين به ما بفهمونين كه چه تلخ نبودن مادر تا بلكه قدر بدونيم... اما ايمان دارم كه مادر قرمز نيست هرگز هرگز هرگز ..... ديگه الان اگه بيشتر اين اينجا بمونم حتماً دق مي كنم كاش بغضم منفجر بشه چون مي ترسم خفم كنه و خورشيد فردا رو نبينم .. بازم بخاطر فوضوليي كه كردم عرض مي خوام حتماً ميام اينجا دوباره، جاي مقدسي براي دلتنگيام پيدا كردم ....................................
سلام رفيق ....تسليت عرض ميكنم....ميدونم كه خيلي سخته...
آخه زنموي خودم ....مادر بهترين دوستم ....تو اتاق عمل براي بي ارزشترين درد .....رفت و ديگه بر نگشت ...نميدوني چه حالي داشتم با ديدن ساه پوشا.....نميدوني چه حالي داشتم با ديدن دختر عموم...پسر عموم و عموم .....شايد 3 ماه ميگذره و همه فراموشش كردن رفتنشو ....جاي خاليشو....دوروزمونس ديگه...
بازم ميگم ناراحت نباش همه رفتني هستيم
چرا براي زندگيت ناراحتي
چرا در زندگيت غم زندگي كردن را مي خوري
مگر نميداني فردا ميروي
مگر نميداني فردا مرگي هم هست
پس چرا ناراحتي....؟؟
سلام داداشي
خوبي
از حالا عيدت مبارک
راستي چهارشنبه مواظب خودت باش
متن زيبايي بود
مثل هميشه
راستي ديگه به من سر نميزني
خبري ازت نيست
مواظب خودت باش
فعلا
سلام به صادق و پريساي عزيز
پيشاپيش سال نو را تبريک ميگمسال خوبي داشته باشيد
سلام
من آپم ها چه خوبه وقتي آف ميزارم يه سر بزني.
يا حق
اون ور نظر دادم(بلاگ پريسا خانوم)
حيف اومد يه سري هم اين ور نزنم واسه همين گفتم بيام ودر خدمتتون باشم
راستي اين قرار بلاگ نويسا كجاست بگو ما هم بيام