سلام صادق مهربونم
سلام پريساي عزيز تر از جانم
رفتم سوريه دعاتون مي كنم
باي
صادق جان ... پريسا جان... هرچه گفتني بود شما گفتيد. من اگر خاموش باشم سنگينترم. مدت چند ماهي كه مادر من بيمار بودند تمام زندگي من تحت اشعاع اين مساله قرار گرفته بود .. پس به صبر شما بايد نازيد و شايد غبطه خورد ... نميدونم و نميخوام بدونم اما شايد خدا اين نعمت بزرگ رو كه ار آدم دريغ ميكنه جاش نعمت صبر رو به آدم ارزوني ميكنه... هميشه پايدار باشيد. اما يك كلمه هم براي پريسا به صورت اختصاصي: ((لطفاً نذار صادق نوشتن رو تموم كنه... من تازه دارم به نوشته هاش عادت مي كنم ... كمكش كن خودشو پيدا كنه .. خستگي مال اين مرد نيست.. اين يه خواهشه كمكش كن .. كمكم كن))
مي گويند هر سلامي سر آغاز يك پايان است و هر پاياني سر آغاز يك خداحافظي .
سلام ؛ حال من خوب است ملالي نيست جز گم شدن گاه به گاه خيالي دور، که مردم به آن شادماني بي سبب مي گويند ... با اين همه اگر عمري باقي بود ، طوري از کنار زندگي مي گذرم، که نه دل کسي در سينه بلرزد، و نه اين دل نا ماندگار بي درمانم ... تا يادم نرفته است بنويسم : ديشب در حوالي خواب هايم، سال پر باراني بود... خواب باران و پاييزي نيامده را ديدم، دعا کردم که بيايي، با من کنار پنجره بماني، باران ببارد، اما دريغ که رفتن، راز غريب اين زندگيست، رفتي پيش از آن که باران ببارد ... مي دانم، دل من هميشه پر از هواي تازه باز نيامدن است! انگار که تعبير همه رفتن ها، هرگز باز نيامدن است مي خواهم تنها بمانم، در را پشت سرت ببند، بي قرارم، مي خواهم بروم، مي خواهم بمانم ؟! هذيان مي گويم ! نمي دانم... نه عزيزم، نامه ام بايد کوتاه باشد، ساده باشد، بي کنايه و ابهام، پس از نو مي نويسم : سلام ! حال من خوب است، اما تو باور نکن ...
سلامعيدتان مبارک باشه
يه سري هم به ما بزن
http://best-computer.mihanblog.com/
سلام.
نمي خواين يه سري به ما بزنين؟
منتظرم
سلام آبجي پريسا ... سلام صادق جون .....ممنون كه سر مي زني....راستي عيدت مبارك باشه آبجي...غرض از مزاحمت اين بود كه آپ كردم
اگه بياي خوشحال ميشم...سال خوبي داشته باشي...يا حق