• وبلاگ : مادر من
  • يادداشت : دخترک چشم آبي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 65 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام داداشي جووووووووووووووووووووونم ......

    خوبي عزيزم؟؟....

    واي نمي دوني چقدر دم برات تنگ شده !!!! .......

    شرمنده از اينكه اصلا نه مي تونم اپ كنم و نه مي تونم اين طرفا زياد بيام .......

    اخه خودت كه تو جرياني .....

    هزارتا مشكل و دردسر با هم ريخته سرم .......

    نمي دونم چيكار كنم ......

    ديروز مثل هر هفته تنهايي يه سري به مامانم تو بهشت زهرا زدم ......

    كلي باهاش حرف زدم و درددل كردم ......

    ازش خواستم مثل همه مامانا كه به دخترهاشون كمك ميكنن .....

    مثل همه مامانا كه تو مشكلات پناه بچه هاشون هستن .......

    مثل همه مامانا كه ناراحتي بچه هاشون ناراحتشون مي كنه .......

    مثل همه مامانا كه هميشه كنار بچه هاشونن ......

    و مثل همه مامانا كه بي دريغ به بچه هاشون كمك مي كنن .....

    كمكم كنه .......

    .

    .

    .

    .

    داداشي تو هم برام خيلي دعا كن .....

    وقتهايي كه ميري حرم به ياد منم باش .....

    يادت بياد اون روزي كه براي اولين بار تو حرم ديدمت .....

    اون وقت برام دعا كن .....

    تو اينقدر گلي كه امام رضا حتما جوابت رو ميده ......

    مثل اونبار كه دعا كردي و كارم درست شد .......

    ايشالله هرچه زودتر ببينمت ......

    از همه دوستاي گمون هم از همين جا معذرت مي خوام ......

    تو هم به جاي من عذرخواهي كن و بهشون بگو برام دعا كنن ......

    مراقب خودت باش تا مامانت ناراحت نباشن ......

    در پناه حق .......